استیون ادوین کینگ (Stephen Edwin King) از نویسندگان مشهور و معتبر آمریکایی است که در احیای ژانر وحشت در پایان قرن بیستم با نوشتن کتابهای تاریخی مانند جاده سبز و مرد کت شلوار مشکی نقش بسزایی داشت. او در بین طرفداران لقب «پادشاه وحشت» را دارد. در این پست قصد داریم تا شما را بیشتر با استیون ادوین کینگ آشنا کنیم
اوایل زندگی
Stephen در سال 1947 در پورتلند، مین، به عنوان دومین پسر دونالد و نلی روث پیلزبری کینگ به دنیا آمد. پس از جدایی پدر و مادرش زمانی که استیون یک کودک نوپا بود، او و برادر بزرگترش، دیوید، توسط مادرش بزرگ شدند. بخشی از دوران کودکی او در فورت وین، ایندیانا، جایی که خانواده پدرش در آن زمان در آنجا زندگی میکردند، و در استراتفورد، کانکتیکات سپری شد. هنگامی که استفان یازده ساله بود، مادرش فرزندانش را برای همیشه به دورهام، مین بازگرداند. والدین او، گای و نلی پیلزبری، به دلیل کهولت سن ناتوان شده بودند و روث کینگ توسط خواهرانش متقاعد شد تا مراقبت فیزیکی از این زوج مسن را به عهده بگیرد. پس از فوت پدربزرگ و مادربزرگ استفن، خانم کینگ در آشپزخانه های، یک مرکز مسکونی در مجاورت افراد دارای مشکلات روانی، کار پیدا کرد.
استفن در دبیرستان دورهام و سپس دبیرستان لیسبون فالز تحصیل کرد و در سال 1966 فارغ التحصیل شد. از سال دوم تحصیلی خود در دانشگاه مین در اورونو، یک مقاله هفتگی برای روزنامه مدرسه به نام پردیس مین نوشت. او همچنین در سیاست دانشجویی فعال بود و به عنوان یکی از اعضای مجلس سنای دانشجویی خدمت می کرد. او برای حمایت از جنبش ضد جنگ در پردیس اورونو آمد و از دیدگاه محافظه کارانه به موضع خود رسید که جنگ در ویتنام خلاف قانون اساسی است. او در سال 1970 با مدرک لیسانس از دانشگاه مین در اورونو فارغ التحصیل شد. به زبان انگلیسی و واجد شرایط برای تدریس در سطح دبیرستان. معاینه هیئت مدیره بلافاصله پس از فارغ التحصیلی، او را به دلیل فشار خون بالا، دید محدود، صافی کف پا و سوراخ شدن پرده گوش، 4-F دریافت کرد.
ازدواج استیون ادوین کینگ
او و تابیتا اسپراس در ژانویه 1971 ازدواج کردند. او تابیتا را در پشته های کتابخانه فاگلر در دانشگاه مین در اورونو ملاقات کرد، جایی که هر دو به عنوان دانشجو کار میکردند. از آنجا که استفن نمیتوانست بلافاصله جایگاه خود را به عنوان یک معلم پیدا کند، با درآمد خود به عنوان کارگر در یک رختشویخانه صنعتی، وام دانشجویی و پس انداز او زندگی میکردند، و بعضی وقتها از فروش داستان کوتاه به مجلات مردانه کسب درآمد میکرد.
استفن اولین فروش حرفه ای داستان کوتاه خود طبقه شیشه ای را که داستان مرموز و معمایی بود در سال 1967 انجام داد. در طول سال های اولیه ازدواجش، او به فروش داستان به مجلات پرداخت و بسیاری از این موارد بعداً در مجموعه شیفت شب جمع آوری شدند.
در پاییز 1971، استفن تدریس کلاس های انگلیسی دبیرستان را در آکادمی همپدن، دبیرستان دولتی در همپدن، مین آغاز کرد. او عصرها و آخر هفتهها مینوشت و به تولید داستان کوتاه و کار بر روی رمان ادامه میداد.
در بهار 1973، Doubleday & Co رمان کری را برای انتشار پذیرفت. در روز مادر در آن سال، استفن از سردبیر جدیدش در Doubleday، بیل تامپسون، یاد گرفت که فروش عمده جلد شومیز ابزاری برای ترک تدریس و نوشتن تمام وقت برای او فراهم می کند.
در پایان تابستان سال 1973، کینگز خانواده در حال رشد خود را به دلیل سلامتی ضعیف مادر استفن به جنوب مین نقل مکان کردند. استفن با اجاره یک خانه تابستانی در دریاچه سباگو در شمال ویندهام برای زمستان، رمان منتشر شده بعدی خود را با نام اصلی آمدن ثانوی و سپس قرعه اورشلیم، قبل از تبدیل شدن به «قعه سالم» در اتاق کوچکی در گاراژ نوشت. در این دوره، مادر استفان در سن 59 سالگی بر اثر سرطان درگذشت.
او رمان کری را در بهار 1974 منتشر کرد. همان پاییز، کینگز مین را به مقصد بولدر، کلرادو ترک کرد. آنها کمی کمتر از یک سال در آنجا زندگی کردند و طی آن استفان کتاب درخشش را نوشت که در کلرادو اتفاق میافتد. با بازگشت به مین در تابستان 1975، پادشاهان خانه ای در منطقه دریاچه ها در غرب مین خریداری کردند. در آن خانه، استفن نوشتن The Stand را به پایان رساند، که بیشتر آن نیز در بولدر جریان دارد.
در سال 1977، آنها سه ماه از اقامت که قرار بود یک ساله باشد را در انگلستان گذراندند، اقامت خود را کمتر کردند و در اواسط دسامبر به خانه بازگشتند و خانه جدیدی در سنتر لاول، مین خریداری کردند. پس از زندگی در تابستان در آنجا، به شمال به ارینگتون، در نزدیکی بانگور نقل مکان کردند تا استفن بتواند نویسندگی خلاق را در دانشگاه مین در اورونو تدریس کند. در بهار 1979 به مرکز لاول بازگشتند. استفن و تابیتا اکنون زمستانها را در فلوریدا و بقیه سال را در خانههای خود در بنگر و سنتر لاول میگذرانند. آنها سه فرزند دارند به اسم نائومی ریچل، جو هیل و اوون فیلیپ و چهار نوه.
اطلاعات بیشتر در مورد استیون ادوین کینگ
استیون از اصل و نسب اسکاتلندی-ایرلندی است، 6.4 اینچ وزن دارد و حدود 200 پوند وزن دارد. او چشم آبی، پوست روشن، و موهای پرپشت و مشکی دارد و یخ سفید در ریشش بیشتر به چشم می خورد، که گاهی اوقات او را می بیند. بین پایان مسابقات جهانی و آغاز تمرینات بهاری بیسبال در فلوریدا می پوشد. گهگاه در فصول دیگر سبیل می پوشد. از کودکی عینک می زد.
او برخی از تجربههای اجتماعی دراماتیک دانشگاهی خود را برای استفاده از کمئو در چندین فیلم اقتباسی از آثارش و همچنین بخشی از فیلم جورج رومرو به نام Knightriders استفاده کرده است. جو هیل کینگ همچنین در فیلم Creepshow که در سال 1982 منتشر شد ظاهر شد. استیون اولین کارگردانی خود و همچنین نوشتن فیلمنامه را برای فیلم Maximum Overdrive (اقتباسی از داستان کوتاه او “کامیون ها”) در سال 1985 انجام داد.
استفان و تابیتا برای دانشآموزان دبیرستان محلی بورسیه میدهند و به بسیاری دیگر از خیریههای محلی و ملی کمک میکنند. وی در سال 2003 مدال بنیاد ملی کتاب برای مشارکت برجسته در ادبیات آمریکایی و مدال ملی هنرهای 2014 را دریافت کرد.
ارتباط با استیون ادوین کینگ:
منبع: استیون ادوین کینگ
مطالعه بیشتر:
معرفی مانگا برای شروع مانگا خوانی
معرفی رمان های عاشقانه ایرانی و خارجی